در روزگاری که مهاجرت پزشکان به کابوسی برای حوزه پزشکی بدل شده یا بسیاری از دانشجویان پزشکی از همان میانه تحصیل سودای مهاجرت در سر دارند، متخصصان زیادی هم هستند که شرایط ایدهآل کاری در کشورهای توسعهیافته را رها کرده و به آغوش ایران بازگشتهاند. همانها که دلشان به عشق همین آبوخاک میتپد و با کولهباری از تجربههای گرانبها آمدهاند که سهمشان را برای کاستن از درد و رنج هممیهنانشان بپردازند. فرقی هم نمیکند متخصص کدام رشته باشند، از مغز و اعصاب گرفته تا تخصص اطفال و اورولوژی و… مهم اینجاست که دورههای آکادمیک پیشرفته را در دانشگاههای مطرح دنیا سپری کرده و پرونده کاریشان را در بیمارستانهای پیشرفته غربی بسته و حالا برای خدمت برگشتهاند. چهرههای ویژه این پرونده دو نفر از این پزشکان هستند که ماجرای بازگشتشان هم مثل تصمیمشان زیباست.
بازگشت پس از ۴۳۰۰ عمل موفق
تقریباً دوسالی میشود که دکتر سهیلا سامی، پزشک جوان و فوقتخصص جراحی مغز و اعصاب از آلمان به ایران برگشته و امیدوار است که با صدور مجوز فعالیت بتواند مجهزترین بیمارستان تخصصی مغز و اعصاب خاورمیانه را در قلب تهران راهاندازی کند؛ البته که داستان پزشکشدنش هم جالب است، از روزهایی که تصور میکرده مانند پدرش جراح قلب میشود اما دریافت یک دعوتنامه از پرفسور مجید سمیعی، مسیر پزشکیاش را تغییر داده است.
یکی از مهمترین دستاوردهای مهم پرفسور سمیعی از چهرههای مطرح ایرانی در پزشکی دنیا، تربیت تعداد زیادی متخصص جراحی مغز و اعصاب است که از سراسر جهان برای گذراندن دورههای تخصصی و استفاده از دانش و تجربیات این استاد برجسته مغز و اعصاب، به مؤسسه بینالمللی علوم مغز و اعصاب Die International Neuroscience Institute مراجعه میکنند.
این مرکز، یک بیمارستان و مرکز پژوهشی خصوصی در زمینه علوم مغز و اعصاب است که سال ۱۹۹۸ میلادی ازسوی خود او در شهر هانوفر تأسیس شد.
دکتر سامی طی حضورش در بیمارستان هانوفر آلمان به یکی از شاگردان موفق استاد خوشنام ایرانی بدل شد، بهطوریکه بیش از ۸۰۰ عمل جراحی مغز و اعصاب را بهتنهایی و با موفقیت انجام داد و در ۳۵۰۰ جراحی هم بهعنوان دستیار و جراح حضور داشت. عمل تومورهای مغزی، ستون فقرات، شکستگی مهرههای ستون فقرات و تنگی کانال نخاعی ازجمله عملهای جراحیای است که ازسوی این جراح نخبه و جوان ایرانی انجام شده است.
او در سال ۲۰۲۱ هم در دوسلدورف آلمان بهعنوان جراح مشاور مغز و اعصاب انتخاب شد، چون توانسته بود نامش را بهعنوان یکی از حرفهایترین متخصصان علوم اعصاب مطرح کند.
این پزشک طی حضور در ایران مصاحبههای زیادی داشته و در بخشی از آنها به این نکته هم اشاره کرده که از همان روزهای اول شروع به تحصیل در آلمان، برنامهاش بازگشت به ایران و تأسیس یک مرکز تخصصی مغز و اعصاب بوده، چون نیاز است که بیماران ایرانی به تجهیزات و دستگاههای بهروز دنیا دسترسی داشته باشند و از این طریق بتوانند درمانهای روز را دریافت کنند.
نکته جالب درباره شخصیت این پزشک، حجابی است که حتی در مدت حضور در آلمان هم آن را رعایت کرده است. خودش بارها تاکید کرده که هیچ مشکلی برای طبابت با وجود حجاب نداشته و حتی در بیمارستان آلمان هم برای او شرایطی فراهم کرده بودند که لباس طبابت با حجاب کامل داشته باشد. پس از فارغالتحصیلی هم همیشه با بیماران ایرانی ارتباط داشته است.
فعالیتش در فضای مجازی باعث شده که بیماران زیادی تقاضای مشاوره از او را داشته باشند و بدون هیچ چشمداشتی پاسخگوی تمامشان بوده است.
خودش در این باره توضیح داده «من از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به افرادی که به راهنمایی و مشاوره نیاز دارند کمک میکنم و در کمککردن به هموطنانم کوتاهی نمیکنم. حتی زمانی هم که در آلمان بودم و در مقاطعی به ایران سفر میکردم، تمامی افرادی را که به مشاوره نیاز داشتند راهنمایی میکردم.»
حالا خانم دکتر چشمانتظار صدور مجوز طبابت است؛ البته مدتزمان زیادی نیست که او شماره نظامپزشکیاش را از سازمان نظام پزشکی ایران گرفته اما منتظر است که مجوز فعالیتش ازسوی وزارت بهداشت صادر شود.
سفر به ایران تغییر کرد
دکتر طناز بحری هم دیگر پزشکی است که از آمستردام هلند به ایران برگشت و در همان ابتدا راهی زابل شد تا به مردم محروم این منطقه خدمت کند.
خانم دکتر در هلند بزرگ شده و تحصیلاتش را هم در آن کشور تا فوقتخصص خون و سرطان خون ادامه داده و پس از فارغالتحصیلی بهعنوان یک متخصص، رئیس کلینیک هماتولوژی بیمارستان آراسموس هلند شده و با حقوق بالا، زندگی خوبی داشته است اما هیچکدام از این شرایط نتوانسته بود او را به آرامش برساند و به همین دلیل تصمیم میگیرد برای درمان هموطنانش راهی ایران شود.
او درباره دلیل برگشتش به ایران هم گفته «در دوران دانشجویی رفتوآمدهایی به ایران داشتم و در مواجهه مستقیم با شرایط داخل ایران متوجه تناقضهایی میان آنچه ازسوی رسانههای هلند در ذهن ما ساخته شده بود و آنچه در واقعیت درحال رخدادن بود، شدم. در تمام این سالها و علیالخصوص با جدیشدن تحریمها و فشارهای سیاسی بر ایران، بیشتر برایم روشن شد که حقوق بشر و افکار بهظاهر انساندوستانهای که در غرب تبلیغ و ترویج میشود، در نسبت با ملتهای دیگر صورت واقعی و بیرونی ندارد، به همین دلیل بعد از اتمام فوقتخصص تصمیم گرفتم به ایران برگردم و حداقل بهاندازه شخص خودم به وظیفهام عمل کنم.»










دیدگاهتان را بنویسید