×

گفت‌وگوی دانشمند با «دكترعلی آقا محمدی»، رییس گروه اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری :
این‌جا لیگ برتر «پیشگامان پیشرفت» است

  • ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
  • 40 بازدید
  • ۰
  • نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» از مهم‌ترین رویدادهای سالانه‌ای است كه در آن جدیدترین دستاوردها و فناوری‌های دانشمندان، محققان، صنعتگران، صاحبان صنایع و تولیدكنندگان بخش خصوصی ایران به نمایش گذاشته‌ و تحولی در سطح كلان در مسیر رشد آن‌ها ایجاد می‌شود.
    این‌جا لیگ برتر  «پیشگامان پیشرفت» است
  • نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» از مهم‌ترین رویدادهای سالانه‌ای است که در آن جدیدترین دستاوردها و فناوری‌های دانشمندان، محققان، صنعتگران، صاحبان صنایع و تولیدکنندگان بخش خصوصی ایران به نمایش گذاشته‌ و تحولی در سطح کلان در مسیر رشد آن‌ها ایجاد می‌شود.
    این رویداد سالانه ‌در بهمن برگزار شده و فرصت مغتنمی است تا اهالی علم و صنعت و همه آن‌ها که دلشان برای پیشرفت وطن می‌تپد در آن شرکت کنند.
    نکته مهمی که این نمایشگاه را از سایر نمایشگاه‌های مشابه متمایز می‌کند، بازدید مقام معظم رهبری از این نمایشگاه و گفت‌وگوی صمیمانه با فعالان این عرصه است؛ روشی که علاوه‌بر ارج نهادن به مقام والای این فعالان‌، آن‌ها را به خدمتی که به ایران بزرگ می‌کنند امیدوارتر کرده و مشکلات آن‌ها را رفع می‌کند.
    امسال این نمایشگاه بسیار باشکوه‌تر از سال‌های گذشته برگزار شد و با توصیه مقام معظم رهبری، مسوولان ارشد سه قوه از این نمایشگاه بازدید کرده و پای درددل‌ها و توصیه‌های صنعتگران و تولیدکنندگان موفق کشور نشستند.
    به مناسبت برگزاری موفق این نمایشگاه، با دکتر علی آقامحمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس گروه اقتصادی دفتر مقام معظم رهبری و رییس ستاد توانمندسازی و تحول اجتماع‌محور محلات کم‌برخوردار نشستیم.

    آقای دکتر، ایده برگزاری این نمایشگاه سالانه از کجا شکل گرفت؟

    ایده اولیه برگزاری این نمایشگاه، ‌از دوران برجام مطرح شد. همان‌طور که می‌دانید یکی از مباحث برجام این بود که امکان خرید نیازهای کشور از خارج از کشور فراهم شود و ازجمله قرار شد که هواپیماهای مختلفی که موردنیاز کشور بود خریداری شود. در آن موقع بحث بر سر این بود که مثلاً هم از بویینگ و هم از ایرباس هواپیماها‌ خریداری شوند اما مساله این بود که پول این خریدها از کجا بیاید؟

    وقتی درباره منابع مالی بررسی شد، مشخص شد که برخی افراد فقط سیاست‌گذاری کرده‌اند اما واقعیت جامعه چیز دیگری بود. آن‌چه در واقعیت وجود داشت این بود که باید ارز هنگفتی پرداخت می‌شد اما بعد از آن در مسیری وارد می‌شدیم که ما نه در ابتدایش جایگاهی داشتیم و نه در انتهایش بودیم و اصلاً در هیچ جای آن نبودیم‌، اما این کار چقدر منطقی بود؟ ‌

    خیلی زود مشخص شد که وزارتخانه‌ها تنها می‌خواهند با مصوبه دولت این را انجام دهند، آن‌ها در بین خودروها هم چند خودرو را انتخاب کردند و مثلاً به سراغ خودرویی فرانسوی رفتند که دیگر در فرانسه دورانش گذشته بود؛ پژو ۲۰۸ یا یک خودرو از کره جنوبی اما هدف چه بود و چه می‌خواستیم انجام بدهیم؟

    در آن دوران، این مساله مطرح شد که تصمیم‌گیرندگان و صاحبان صنعت کیستند و چه کسانی باید باشند؟ آیا مسوولان یعنی کسانی که در یک مقطع زمانی فعالیت می‌کنند و بعد کنار می‌روند یا آن‌ها‌ صنعتگر هستند و سالیان سال است در صنعت کار می‌کنند و در این مسیر استخوان خرد کرده‌اند؟ ‌نتیجه آن بود که بحث‌ها در سطح بالاتری در کشور باید مطرح شده و درباره آن‌ها تصمیم‌گیری شود. این مساله همزمان شد با اقدامات ترامپ و بحث خروج از برجام و تحریم‌های بعد از آن. به‌این‌ترتیب، روی خواب‌هایی که دیده شده بود خط بطلان کشیده شد، حالا نه می‌شد هواپیما خرید و نه خودرو و سایر نیازها،‌ فکر کردیم که چه کار باید کرد؟

    در همین زمان بود که «اقتصاد مقاومتی» پا گرفته بود ولی هنوز مشخص نبود وضعیت آن چطور است. قرار شد جلساتی بین صاحبان صنعت، صاحبان حرفه‌ها و صاحبان تولید تشکیل شود و آن‌ها حرف بزنند و از مشکلات و از راه‌حل‌های برون‌رفت از مشکلات بگویند.

    بعد از بررسی‌های طولانی، به این نتیجه رسیدیم که به سراغ آدم‌هایی برویم که در حوزه صنعت و تولید شاخص هستند و ۱۰-۱۵ نفری از آن‌ها را دعوت کنیم تا هریک پنج‌دقیقه‌ای در محضر رهبر انقلاب اسلامی و مدیران کشور حرف بزنند، نظراتشان را بگویند، تریبون داشته باشند و مقام معظم رهبری هم نسبت‌به آن مباحث، نظراتشان را بیان کنند تا فعالان این حوزه‌ها متوجه شوند که موضع رهبری در این مورد چگونه است آیا تایید می‌کنند، آیا انتقاد، اصلاحات‌ یا رهنمودهایی دارند تا با این روش یک گفت‌وگوی دو‌طرفه شکل بگیرد. طبیعتاً کسانی که در این سطح بالا آمده بودند خیلی راحت‌تر می‌توانستند از آن به بعد مسیرها را طی کنند، چراکه بعد از حضور در چنین جلساتی، صحبت کردن با بقیه مقامات و مثلاً وزیر و مدیران برایشان آسان‌تر می‌شد و با‌توجه‌به جایگاهی که پیدا کرده بودند، با سیاستمداران بهتر می‌توانستند تعامل برقرار کرده و صاحب نقش شوند.

    در سال دوم، این مساله مطرح شد که این تعداد افرادی که می‌آیند نمی‌توانند همه موضوعات را بگویند و بهتر است به‌جای ۱۵ نفر، ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر با تولیداتشان در این رویداد حضور داشته باشند ‌تا کاری را که انجام داده‌اند به‌صورت عملی به نمایش بگذارند و درباره آن توضیح بدهند و به این صورت بود که با دستگاه‌های ذی‌ربط و فعالان این حوزه‌ها هماهنگ شد، برنامه‌ هم به این صورت بود که مقام معظم رهبری از نمایشگاه بازدید کرده و سخنان حاضران در نمایشگاه را می‌شنیدند و به آن‌ها توصیه‌هایی می‌کردند و شرکت‌کنندگان اگر مطالب مفصل‌تری داشتند می‌نوشتند و این نوشته‌ها به استحضار مقام معظم رهبری می‌رسید؛ به این ترتیب، همه فعالان این حوزه راهی قطعی را پیدا کردند که در دهه اول بهمن بتوانند با رهبر انقلاب صحبت کنند. در روز دوم، حضرت آقا سخنرانی ایراد می‌کردند و شرکت‌کنندگان از بیانات ایشان استفاده می‌کردند؛ این روال ادامه پیدا کرد و مقام معظم رهبری و مقامات سه قوه از نمایشگاه دیدن می‌کردند.‌

    امسال هم این رویداد برگزار شد. مقام معظم رهبری برای بازدید تشریف آوردند و بازدیدشان از غرفه‌ها ساعت‌ها طول کشید و با تولیدکنندگان، صنعتگران و صاحبان صنایع گفت‌وگو کرده و دفترشان را مامور کردند برای حل مشکلات با جدیت پیگیری کنند. در یک روز هم برای شرکت‌کنندگان سخنرانی فرمودند.

    امسال رییس‌جمهور، رییس مجلس و مقامات ارشد سه قوه در این نمایشگاه حضور پیدا کردند و حتی رییس مجلس هم در مجلس نطق و شمه‌ای از نمایشگاه را تعریف کردند. قرار شد دفتر رییس‌جمهور و دفتر رییس مجلس هم پیگیری کنند و درباره این‌که چگونه حرکت کنیم تا کار، نهادینه و به حرکتی تبدیل شود که همه این افراد با اعتماد بیشتری به کارشان برسند و پیگیری‌های بعدی صورت گیرد.

    امسال برای نخستین‌بار، دبیرخانه نمایشگاه را دایمی کردیم و قرار شد که در استان‌ها هم این‌چنین نمایشگاه‌هایی را برگزار کنند. بعد از برگزاری نمایشگاه‌های استانی، این نمایشگاه‌ها بررسی شده و بهترین‌های نمایشگاه‌های ‌استان‌ها در نمایشگاه تهران حاضر شوند و به این ترتیب، یک انتخاب از پایین صورت گیرد تا سرآمدان این حوزه‌ها شناسایی شده و بعد از آن شناسانده شوند.

    برگزاری این‌چنین نمایشگاه‌هایی در مراکز استان‌ها سبب می‌شود تا هم مردم استان‌ها با این شرکت‌ها آشنا شوند و هم این‌که کشورهایی که در همسایگی برخی استان‌ها قرار دارند از این دستاوردها آگاه شده و در آن زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنند؛ مثلاً اگر نمایشگاهی در تبریز برگزار شود، نه‌تنها مردم آذربایجان‌شرقی از آن مطلع می‌شوند، بلکه ممکن است ترکیه‌ای‌ها هم راغب شوند در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند، همین‌طور ممکن است هندی‌ها بعد از دیدن پیشرفت‌های شرکت‌های فعال در سیستان‌وبلوچستان بخواهند در این حوزه‌ها سرمایه‌گذاری کنند، همین‌طور افغان‌ها ممکن است بخواهند در شرکت‌های کرمان حضور داشته باشند.

    بعد از برگزاری این نمایشگاه‌های استانی، برترین‌ها را به تهران دعوت می‌کنیم و به این ترتیب، مثل این است که ما لیگی برگزار کرده و برترین‌هایشان را در لیگ برتری که در تهران برگزار می‌شود، شرکت می‌دهیم.

     بهعنوان کسی که در جریان جزئیات نمایشگاه و ازجمله در جریان بازدید و گفتوگوهای مقام معظم رهبری بودید، ایشان بیش از همه چه موضوعی را به شرکتکنندگان در این رویداد یادآور میشوند؟

    این را باقاطعیت می‌توانم بگویم که در تمامی دیدارهای این ‌نمایشگاه، مقام معظم رهبری خیلی صریح می‌گویند که تنها راه نجات کشور، «حمایت از بخش خصوصی» است ‌و این، اعتقاد ایشان است که چنین اهمیتی را برای بخش خصوصی قایل هستند اما واقعیت دیگری که وجود دارد این است که مسوولانی هم هستند که با آن‌که آدم‌های خوبی هستند اما به بخش خصوصی اعتقاد ندارند و این موضوعی است که مقام معظم رهبری از آن به‌عنوان «سرعت‌گیر پیشرفت» یاد می‌کنند و می‌گویند که آن‌ها مامور سرعت‌گیری هستند که نگذارند تولیدکنندگان سرعت بگیرند؛ درصورتی‌که اگر هم از کسی ایراد می‌گیریم باید طوری باشد که در حل مشکلاتش به او کمک شود تا رشدش با سرعت بیشتری انجام گیرد، نه این‌که سرعت رشدش را کند کرده یا حتی متوقفش کنیم. ما وظیفه داریم که که اگر در مسیر شیشه شکسته‌ای افتاده است، آن را برداریم تا از ترس پنچرشدن و درنتیجه کاهش سرعت مسافران این مسیر جلوگیری کنیم اما گاهی مسئولان حتی بزرگ‌تر از سرعت‌گیر، ساندویچ جاده‌ای می‌گذارند تا راننده سرعتش نه‌تنها کند شده که متوقف شود.

    ما باید کاری کنیم که یک صنعتگر و یک تولیدکننده سود بیشتری ببرد، چراکه اگر سود او بیشتر شود، او به‌جای یک کارخانه می‌تواند چند کارخانه تأسیس کند و سود بیشتری به کشور برساند.

    ایجاد این سرعت‌گیرها از مهم‌ترین گلایه‌های شرکت‌کنندگان بود. باقطعیت می‌گویم که ما از شرکت‌کنندگان هیچ سخنی از ناامیدی نشنیدیم. گلایه و شکایت اصلی آن‌ها از ناامیدکنندگان بود؛ کسانی که به‌جای این‌که به آن‌ها امید بدهند، مأیوسشان می‌کنند. آن‌ها می‌گفتند کار اصلی را ما انجام می‌دهیم و زحمتش را ما بر دوش می‌کشیم اما برخی مسئولان به‌جای آن‌که کمک کنند طعنه می‌زنند، ما را معطل می‌کنند بدون آن‌که توجه کنند که این معطل کردن چه خسارت‌های سنگینی می‌زند. درخواست آن‌ها این بود که این «درک و تشخیص» به مسئولان القا شود.

     شما از مایوسسازی و ناامید کردن گفتید، نقش این مساله را در ایجاد سرعتگیرهای پیشرفت در مسیر بخش خصوصی چگونه ارزیابی میکنید؟

    البته این سرعت‌گیرها تنها ازسوی بخش دولتی نیست، متاسفانه موضوعی که گاهی در بین تولیدکنندگان و صنعتگران هم دیده می‌شود این است که مثلاً می‌گویند وضعمان خیلی خراب و سیاه است؛ البته درعین‌حال که ما منکر برخی ضعف‌ها نیستیم، معتقدیم به این گل‌درشتی هم که می‌گویند نیست؛ مثل این است که دست یک فرد با یک چاقو خراش بردارد، کمی درد ‌ایجاد شود و حتی کمی خون هم بیاید؛ البته اگر این خراش ایجاد نشده بود، اوضاع بهتر بود اما وقتی این موضوع را بیش‌ازحد برجسته کنید، ممکن است این برداشت را برای فرد دیگری ایجاد کند که این کار ممکن است باعث کشته‌شدن شود و اشکال در همین برجسته‌سازی و اغراق است؛ مثلاً وقتی یک کارخانه داری که از ۲۰ سال قبل شروع به‌کار کرده و حالا ۱۲هزار کارگر دارد، طوری حرف می‌زند که انگار همه‌چیز خراب است. خب این سوال پیش می‌آید که اگر وضع این‌قدر خراب است، این همه امکانات از کجا آمده است؟ چرا او نباید فکر کند که حرف‌هایش ممکن است باعث شود جوان‌هایی را که مثل ۲۰ سال پیش او می‌خواهند شروع کنند از همان ابتدا ناامید کرده و از توان می‌اندازد؟‌ این کار مثل این است که در یک منطقه از جهان آتش‌سوزی شود و آن‌وقت گفته شود که دنیا آتش گرفته است و ترس، وحشت و ناامیدی ایجاد کند.

     نقطه سفید و امیدوارانهای که همه شرکتکنندگان دربارهاش حرف میزدند چه بود؟

    نکته بسیار واضحی که در این نمایشگاه دیده می‌شد این بود که همه شرکت‌کنندگان با امید و با قوت از رشد خوبشان تعریف می‌کردند، از این‌که مثلاً کارشان را با ۱۱میلیون تومان وام شروع کرده‌اند و حالا کارشان آن‌قدر موفق بوده که در این نمایشگاه حضور دارند یا این‌که طی هشت سال در رشته خودشان صاحب‌نام شده‌اند و افق‌‌های بلندتری را می‌بینند یا این‌که جهانی شده‌اند و از‌ برتر شدن در منطقه آسیا عبور کرده‌اند، آن‌ها می‌خواستند که موفقیت‌هایشان گفته شود تا برای دیگران هم ایجاد انگیزه کند اما در‌عین‌حال از این مساله هم شکایت داشتند که برخی مواقع به‌جای آن‌که به فرد ضعیفی که نتوانسته به جایگاه‌ مناسبش برسد کمک شود تا بلند شود، سعی می‌شود این کارآفرینان را پایین بیاورند تا آن فرد ضعیف مثلاً ناراحت نشود.

    مساله بعدی این بود که آن‌ها به کار زنجیره‌ای اعتقاد و اعتماد بالایی پیدا کرده بودند. بیشتر آن‌ها تا چند سال قبل فکر می‌کردند‌ اگر ‌به‌تنهایی به کار خودشان بپردازند و سرشان به کار خودشان گرم باشد، موفق می‌شوند اما اکنون فهمیده‌اند که کار وقتی به‌صورت زنجیره باشد، معنا می‌دهد و در این بخش، پیشرفت خوبی را شاهد بودیم.

     

     درحالحاضر هوش مصنوعی، لبه پیشرفت برشمرده شده و از آن بهعنوان یک فناوری پیشرو صحبت میشود. آیا شرکتها و دانشمندان فعال در این حوزه هم در این نمایشگاه حضور داشتند؟

    در بخش هوش مصنوعی، کارهای خوبی را شاهد بودیم. به نظرم افق‌ها روشن است؛ البته این واقعیت هم وجود دارد که دولت هنوز متأسفانه کارهای زیرساختی و اساسی این بخش را انجام نداده است و مثلاً مزرعه GPU که اساس کار است هنوز شکل نگرفته و البته که خیلی دیر شده است.

    وقتی ۲۵۰ شرکت در زمینه هوش مصنوعی فعالیت می‌کنند، ما باید بسیار زودتر زیرساخت‌ها را آماده می‌کردیم. درباره هوش مصنوعی، ‌تحرک بخش خصوصی بسیار بالاست و این در حالی است که دستگاه‌‌های دولتی چنین تحرکی را با چنین ‌سرعتی پیدا نکرده‌اند.

     شرکتهای بخش اقتصاد دیجیتال چه جایگاهی در این رویداد داشتند؟

    در بخش اقتصاد دیجیتال، این خواسته وجود داشت که نمایشگاه به‌صورت جداگانه برگزار شود. این بخش جایگاه خوبی در کشور دارد اما مساله این است که آن‌ها تا حدودی گله‌مند بودند و می‌گفتند ‌در اقتصاد دیجیتال، سرعت رشد بسیار بالاست و به‌علت عدم درک و تشخیص صحیح، گاهی این مساله پیش می‌آید که تا آن‌ها می‌آیند بزرگ شوند، با محدودیت‌‌های بسیاری مواجه می‌شوند.

    تلاشمان این است که بتوانیم نمایشگاه اقتصاد دیجیتال را به‌صورت جداگانه برگزار کنیم تا سایر نهادها و دستگاه‌ها متوجه شوند که در چه بخشی عقب‌ماندگی وجود دارد و در چه بخشی پیشرفت خوبی صورت گرفته و حتی ممکن است با این اطلاعات برخی از آن‌ها جهتشان را عوض کنند، چراکه اقتصاد دیجیتال یکپارچه است و نمی‌توان یک تکه را داشت و دیگری را نداشت.

    با مشخص‌شدن این موضوع،‌ این امکان وجود دارد که بتوانیم نمایشگاه‌ها را به‌صورت نهادی برگزار کنیم و مثلاً بنیاد مستضعفان که در حوزه‌های دانشی وارد شده، در مسیر پیشرفت علم تلاش می‌کند و بودجه اختصاص می‌دهد و ازجمله اینکه «نشریه دانشمند» را منتشر می‌کند،‌ بیاید نمایشگاه اقتصاد دیجیتال را برگزار ‌‌کند. در این شرایط، خود بنیاد مستضعفان برنامه‌ریزی می‌کند، مهمانان را دعوت و خودش هم به موضوعات اشراف پیدا کرده و نمایشگاه خوبی برگزار می‌کند.

    وقتی نمایشگاه در این سطح شکل بگیرد، آن‌وقت اگر بخواهند با آفریقا، ‌آسیا یا آمریکا مذاکره کنند، می‌توانند در حوزه‌های مختلف به موضوع بپردازند و این پیشرفت‌ها، دل افرادی را که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند، قرص می‌کند.

    مساله‌ای که لازم می‌دانم به ذکر آن بپردازم این است که در این نمایشگاه، دانشمندان بسیاری حضور داشتند که برخی از آن‌ها از اروپا و آمریکا به ایران بازگشته بودند، آن‌ها متخصصان و دانشمندان ‌برجسته‌ای در آن کشورها بودند و پیام بازگشت آن‌ها این است که آن‌ها رفته‌اند و دنیا‌ را گشته و تجربه کسب کرده‌اند اما سرانجام به این نتیجه رسیده‌اند که ایران جای خوبی برای کار کردن و پیشرفت است؛ البته این یک انتخاب است که خود افراد باید انتخاب کنند شاید خارج برای متخصص و دانشمندی بهتر باشد اما باید منطقی و با‌توجه‌به واقعیت انتخاب کرد و یک واقعیت مهم این است که زمینه کار و پیشرفت در ایران بسیار زیاد است.

     

     آقای دکتر، یکی از موضوعاتی که بهویژه در سالهای اخیر با آن روبهرو هستیم این است که پیشرفتهایی که در واقعیت ایران امروز اتفاق میافتد در رسانهها بهدرستی منعکس نمیشود. بهعنوان یکی از مسئولانی که در بالاترین ردههای بخش اطلاعرسانی و رسانه هم فعالیت کردهاید علت را چه میدانید و چرا ما در این بخش با چنین ضعف بزرگی روبهرو هستیم؟

    واقعیت این است که در دنیای امروز رسانه، تنها داشتن سواد روزنامه‌نگاری کافی نیست، پهنه علم آن‌قدر گسترده شده است که یک خبرنگار، یک گزارشگر یا نویسنده دیگر نمی‌تواند همه‌چیز را بداند و در همه موضوعات متخصص بوده و در همه موارد ورود کند ولی متأسفانه دوره‌هایی که باید برای خبرنگاران برگزار شود تا در یک حوزه متخصص و صاحب‌نظر شوند برگزار نشده است، درحالی‌که مسئول برگزاری این دوره‌ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

    این یک نیاز است که خبرنگاران در حوزه‌های تخصصی باید مدرکی مانند گرید مهندسی داشته باشند که از سازمان مدیریت اخذ می‌شود و مثلاً گفته می‌شود که گرید فلان شرکت در زمینه آب، جاده، ساختمان و… است، در مورد خبرنگاران هم باید دوره‌هایی برای خبرنگاران تعریف شود و بعد از گذراندن دوره، مدرکی برای خبرنگاران صادر شود ‌و هر خبرنگار در یک حوزه تخصص داشته باشد؛ البته منظورم این نیست که مثلاً گفته شود فلانی خبرنگار علمی است، بلکه باید گفته شود خبرنگار علمی در چه حوزه‌ای؟ الکترونیک، نانو،‌ هوش مصنوعی و… .

    در این‌جا، بحث ضعف یا قوت خبرنگار مطرح نیست و این یک ضعف سیاست‌گذاری است که باید دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت و فشرده برگزار می‌شد و هریک از خبرنگاران باید در یک حوزه خاص تخصص پیدا می‌کردند و در این مسیر، بهترین استادان برای آموزش به کار گرفته می‌شد و حتی یک مدرک جهانی به خبرنگاران داده می‌شد؛ این کاری است که سازمان مدیریت صنعتی در رشته‌های خاص خود انجام می‌دهد و دوره‌های مشترکی را با آلمان و فرانسه برگزار می‌کند؛ البته ضوابطی برای این کار دارد که با استفاده از این ضوابط آموزش داده، امتحان گرفته شده و مدرک بین‌المللی اعطا می‌کند.

    درباره خبرنگاران هم باید این دوره‌های تخصصی برگزار می‌شد و البته در قبال گذراندن این دوره‌ها باید مابه‌ازای مادی و افزایش حقوقی آن هم ازسوی سازمانی که خبرنگار در آن فعالیت می‌کند دیده می‌شد اما متأسفانه سازمان‌ها، قدر و اهمیت خبرنگارانشان را نمی‌دانند و در بسیاری از موارد، سازمان برایش فرق نمی‌کند که خبرنگارش چگونه است، چقدر در حوزه تخصصی خود اطلاع دارد، چقدر توانایی ارتباط برقرارکردن، مصاحبه‌کردن و حتی حرف کشیدن از طرف مصاحبه را دارد، درحالی‌که با این توانایی‌هاست که خبرنگار، ارج و قرب و قیمت پیدا می‌کند اما متاسفانه این‌ها برای خبرنگاران رسانه‌ای نادیده گرفته شده و تشویق‌های مادی و معنوی هم صورت نمی‌گیرد.

    این یک حقیقت است که ادراک و تشخیص خبرنگار بسیار مهم است. همچنان‌که درباره فساد هم مثلاً می‌گوییم که اندازه فساد مهم نیست، بلکه ادراک فساد مهم است. اساسا در اطلاع‌رسانی «ادراک» مهم است و این به هنر خبرنگار برمی‌گردد. او باید بتواند حتی موضوعات سنگین را به زبان مردم و جامعه به آن‌ها منعکس کند و یکی از این موضوعات مهمی که باید منعکس شود همین پیشرفت‌های صورت گرفته است.

    علاوه بر خبرنگاران، این بحث درباره روابط عمومی‌ها هم وجود دارد، اصولاً کار روابط عمومی تهیه روایت و داستانی جذاب از رخدادها و رویدادهاست اما اگر بررسی کنید، می‌‌بینید که روابط عمومی‌ها روایت و داستان جذابی برای تعریف کردن ندارند. الان به‌عنوان‌مثال، داستان‌ها و روایت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عوض شده است اما ببینید که چقدر روایت‌های روابط عمومی و سبک روایتشان تغییر کرده است؟

    روابط عمومی باید ببیند که با چه چالش‌هایی روبه‌روست و بر اساس آن چالش، چگونگی مواجهه با آن و شیوه روایت‌گری را پیدا کند اما آیا‌ در واقعیت هم به همین صورت است؟ بسته به دما و شرایط اتاق، ما به این دما و شرایط آن، واکنش نشان می‌دهیم اما آیا روابط عمومی‌ها هم بسته به شرایط، واکنش جدید و مناسبی نشان می‌دهند؟

     

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *