×

چالش‌ها و فرصت‌های سلول‌درمانی در ایران درگفت‌وگو با دکتر زهرا قلن‌بر، مدیرعامل شرکت سل‌تک فارمد
از پیشرو بودن علمی تا محدودیت‌های صنعتی

  • ۲۱ مهر ۱۴۰۴
  • 18 بازدید
  • ۰
  • سلول‌های بنیادی و درمان‌های بازساختی، مرز نوینی در علم پزشکی است که طی کمتر از دو دهه، از آزمایشگاه‌ها به بالین بیماران راه یافته و مسیر درمان بسیاری از بیماری‌ها را متحول کرده است. شرکت «سل‌تک فارمد» با ایجاد زیرساخت‌های علمی و صنعتی، از تحقیق و تولید گرفته تا کارآزمایی بالینی و استانداردسازی محصولات، پیشتاز بوده است دکتر زهرا قلن‌بر، فارغ‌التحصیل بیوتکنولوژی دانشگاه تهران و دارای دکترای فناوری دارویی (PhD Pharmaceutics) از دانشگاه برلین آلمان، با تجربه مدیریت در شرکت‌های دارویی ابوریحان و لیوار، هدایت این مسیر نوین را برعهده دارد. درباره چالش‌های صنعتی و تنظیم‌گری، نوآوری‌های علمی، دستاوردهای بالینی و چشم‌انداز آینده درمان‌های سلولی با ایشان گفت‌وگو کرده‌ایم.
    از پیشرو بودن علمی  تا محدودیت‌های صنعتی
  • سلول‌های بنیادی و درمان‌های بازساختی، مرز نوینی در علم پزشکی است که طی کمتر از دو دهه، از آزمایشگاه‌ها به بالین بیماران راه یافته و مسیر درمان بسیاری از بیماری‌ها را متحول کرده است. در ایران نیز شرکت‌ها و پژوهشگاه‌های پیشرو، با اتکا به دانش بومی، تلاش می‌کنند این فناوری نوین را به روشی برای درمان بیماران تبدیل کنند. در این مسیر، شرکت «سل‌تک فارمد» با ایجاد زیرساخت‌های علمی و صنعتی، از تحقیق و تولید گرفته تا کارآزمایی بالینی و استانداردسازی محصولات، پیشتاز بوده است
    دکتر زهرا قلن‌بر، فارغ‌التحصیل بیوتکنولوژی دانشگاه تهران و دارای دکترای فناوری دارویی (PhD Pharmaceutics) از دانشگاه برلین آلمان، با تجربه مدیریت در شرکت‌های دارویی ابوریحان و لیوار، هدایت این مسیر نوین را برعهده دارد.
    درباره چالش‌های صنعتی و تنظیم‌گری، نوآوری‌های علمی، دستاوردهای بالینی و چشم‌انداز آینده درمان‌های سلولی با ایشان گفت‌وگو کرده‌ایم.

    شرکت «سلتک فارمد» در حوزه سلولهای بنیادی و طب ترمیم فعالیت دارد. وقتی از سلول بنیادی و طب ترمیمی سخن به میان میآید مشخصا از چه دانشی سخن گفته میشود؟ چه ضرورتی سبب توجه شما به این حوزه شد؟

    سلول‌های بازساختی، یا همان‌طور که در ادبیات علمی جهان گفته می‌شود «سلول‌های بنیادی و درمان‌های بازساختی»، سابقه‌ای نه چندان طولانی و درعین‌حال نه کاملا نوظهور دارند.

    درواقع طی کمتر از دو دهه اخیر، این حوزه توانسته است به‌عنوان یک روش درمانی نوین و حتی به‌عنوان داروهای استاندارد وارد عرصه پزشکی شود. پیش‌تر، استفاده از سلول‌ها و بافت‌های مختلف یا دستکاری‌های ژنتیکی، بیشتر در قالب تلاش‌های پژوهشی یا اقدامات محدود بالینی برای ترمیم ضایعات بدن انجام می‌شد اما امروزه این حوزه با چارچوب مشخص‌تری تعریف شده و به‌طورکلی در سه دسته قابل طبقه‌بندی است: سلول‌درمانی، ژن‌درمانی و مهندسی بافت. در سطح بین‌المللی، طی این مدت شرکت‌های بزرگ داروسازی و همچنین استارتاپ‌های متعدد به‌سمت توسعه این محصولات حرکت کرده‌اند.

    هدف اصلی، تولید فرآورده‌هایی است که به‌شکل یک داروی رسمی به نهادهای رگولاتوری ارایه شود. این نهادها ـ‌مانند FDA در آمریکا یا سازمان‌های مشابه در سایر کشورها (و در ایران، سازمان غذا و دارو) ـ مسوول ارزیابی ایمنی، اثربخشی و بررسی ادعاهای درمانی این محصولات هستند.

    تفاوت اساسی امروز با گذشته در این است که دیگر این فناوری صرفا یک ابزار در اختیار تعداد محدودی از کلینیک‌ها نیست؛ بلکه پس از اخذ مجوزهای لازم، می‌تواند به‌عنوان دارویی رسمی، قابلیت بازاریابی و عرضه گسترده در سطح جامعه را پیدا کند.

      سلولدرمانی در ایران چه تفاوتها و نوآوریهایی نسبتبه سایر کشورها دارد و شرکت سلتک فارمد چه نقشی در این روند ایفا کرده است؟

    جواب دادن به سوال درباره تفاوت‌ها، در حوزه سلول‌درمانی پرسش ساده‌ای نیست؛ چراکه اساس این فناوری بر سلول‌های بنیادی استوار است.

    در ایران، به‌واسطه سیاست‌های حمایتی و فعالیت مجموعه‌های علمی مختلف، دانش سلول‌های بنیادی رشد چشمگیری داشته و حتی در مقطعی می‌توانستیم مدعی پیشرو بودن خود در این حوزه باشیم اما واقعیت این است که طی ۱۰ تا ۱۲ سال اخیر، تا حدی از روند جهانی عقب افتادیم.

    در سطح بین‌المللی، طی کمتر از دو دهه گذشته، دانش سلول‌درمانی و ژن‌درمانی به‌سرعت به صنعت تبدیل شد. این تحول موجب شد هر ساله دستاوردهای تازه‌ای عرضه شود. درحالی‌که ما در تبدیل «دانش به صنعت» با کندی مواجه بودیم و همین امر باعث شد امروز نتوانیم ادعای نوآوری در سطح جهانی داشته باشیم؛ البته این بدان معنا نیست که در کشور، دستاورد خاصی نداشته‌ایم، چه بسا پژوهشگاه‌ها و گروه‌های علمی توانسته باشند به یافته‌هایی برسند که در سطح بین‌المللی نیز کم‌نظیر باشد اما تا زمانی که این دستاوردها به داروهای تاییدشده و در دسترس بیماران تبدیل نشوند، جایگاه صنعتی و تجاری پیدا نمی‌کنند.

    بخش مهمی از این مساله به سیاست‌های کلی صنعت داروی کشور بازمی‌گردد. نگاه حاکم در نظام سلامت، به‌دلیل محدودیت بودجه، بیشتر ژنریک‌محور است؛ به این معنا که سیاستگذار ترجیح می‌دهد ابتدا دارویی در دنیا به تایید برسد، در بازارهای بزرگ مانند آمریکا چند سال مصرف شود، قیمت آن کاهش پیدا کند و سپس نسخه‌های ژنریک آن در ایران توسعه یابد. این رویکرد عملا به معنای حرکت ۱۰ سال عقب‌تر از جریان جهانی داروسازی است.

    از منظر پژوهشی، ما بارها توانسته‌ایم اقداماتی انجام دهیم که در دنیا مشابهی نداشته است اما از منظر صنعتی و دارویی، واقعیت این است که تاکنون هیچ داروی نوینِ تک‌مولکولیِ تولید ایران وارد فهرست رسمی FDA یا فهرست دارویی ایران نشده است. این مساله بیش از هر چیز ناشی از محافظه‌کاری و ملاحظات رگولاتوری است، هرچند از دید سیاستگذاران نیز دلایل علمی و تخصصی برای آن مطرح می‌شود.

      فرآیند انتخاب و تولید سلولهای بنیادی (مثل مزانشیمی یا سلولهای استرومال عروقی) بر چه مبنای علمی انجام شده و چه چالشهای کیفی در مسیر تولید وجود دارد؟

    «در واقع نمی‌توان به‌سادگی میان چالش‌ها و الزامات، تمایز قایل شد، زیرا رعایت الزامات کیفی در این حوزه الزام‌آور است، حتی اگر هزینه بالایی داشته باشد. در آزمایشگاه‌های پژوهشگاهی، کافی است لاین سلولی شما آلوده نشود تا بتوانید پژوهش خود را پیش ببرید. اما هنگامی که قصد داریم این محصولات را به بیماران تزریق کنیم -که اغلب محصولات تزریقی هستند- باید تولید تحت شرایط خاص و با الزامات بسیار سختگیرانه انجام شود.به‌طور کلی می‌توان گفت که چالش اصلی، هزینه و زیرساخت‌های گرانقیمت این حوزه است. نگهداری زیرساخت‌ها و تولید محصولات مطابق با الزامات HSE بسیار پرهزینه است، اما این الزامات برای ورود به این حوزه ضروری است؛ زیرا هدف، جلوگیری از هرگونه آسیب به بیمار است و هیچ انتقادی نسبت‌به این الزامات وجود ندارد.

    مشکل اصلی زمانی رخ می‌دهد که این فاصله افزایش می‌یابد: شما سرمایه‌گذاری کرده‌اید، زیرساخت ایجاد و محصولی مطابق با استانداردهای سختگیرانه تولید کرده‌اید اما برای ورود به بازار و بازگشت سرمایه با سختگیری‌های اضافی مواجه می‌شوید، گاهی حتی فراتر از الزامات قانونی. این‌جاست که چالش واقعی ایجاد می‌شود، وگرنه رعایت الزامات اولیه وظیفه‌ای است که باید انجام شود.»

     کارآزماییهای بالینی شما در چه بیماریهایی تاکنون بیشترین موفقیت را نشان دادهاند و نتایج علمی آنها چه پیامدهایی برای جامعه پزشکی داشته است؟

    مجموعه سل‌تک فارمد، به‌دلیل پایه علمی خود، فعالیت‌های پژوهشی‌اش را در پژوهشگاه رویان آغاز کرده است. از زمانی که این زیرساخت فراهم شد، توانستیم محصولات متنوعی را در حوزه‌های مختلف، مطابق با استانداردهای سختگیرانهGMP، تولید کنیم. این امر باعث شد که سیستم ما از نظر ایمنی محصولات اطمینان‌بخش باشد و بتوانیم کارآزمایی‌های بالینی متعددی روی محصولات مختلف انجام دهیم. یکی از دستاوردهای مهم ما، محصول «ریکاور سل» برای درمان ویتیلیگو بود که موفق به دریافت مجوز ورود به فهرست دارویی کشور شد. همچنین محصولاتی برای درمان چین و ضایعات پوستی، چروک‌های عمیق و پوست‌های پرتقالی توسعه داده شد که با وجود تکمیل کارآزمایی‌های بالینی، هنوز مجوز دریافت نکرده‌اند.

    در حوزه آرتروز، دو سری کارآزمایی بالینی روی محصولات مختلف ازجمله محصولات هالوژن انجام شد و داده‌های آن‌ها منتشر شده است. با این حال، به‌دلیل فاصله با فرآیند رگولاتوری، برخی از این پروژه‌ها متوقف شده‌اند. محصولی که همواره برای ما اولویت داشته و با تعصب دنبال شده، درمان فلج مغزی کودکان است. باتوجه‌به افزایش آمار فلج مغزی در کشور و بار روانی و مالی سنگین برای خانواده‌ها، کارآزمایی بالینی ما در این زمینه موفقیت‌آمیز بوده است.

    داده‌های این پروژه از سال ۲۰۱۴ در ژورنال‌های مختلف چاپ شده و مورد بحث و تحلیل در سطح بین‌المللی قرار گرفته است. مشاهده تغییر وضعیت بیماران باعث امیدواری فراوان ما شده و نشان‌دهنده کاهش رنج خانواده‌هاست. با این حال، این محصول همچنان در مسیر پیچیده رگولاتوری قرار دارد.

     تولید محصولات سلولدرمانی بر اساس استاندارد CGMP چه مزایایی برای اعتماد پزشکان و بیماران دارد؟

    رعایت استانداردها در تولید دارو الزامی است و به‌هیچ‌وجه جنبه اختیاری ندارد. در صورت عدم رعایت این استانداردها، امکان انتقال آلودگی وجود دارد و کیفیت دارو تضمین نخواهد شد. استانداردها در واقع اصول تولید بهینه هستند؛ آن‌ها به ما می‌گویند چگونه تولید کنیم تا محصول آلوده نشود و در عین‌حال تکرارپذیر باشد؛ برای مثال، هر دارویی -چه آمپول باشد، چه قرص دیکلوفناک- باید در کارخانه‌ای تولید شود که شرایط استاندارد رعایت شود، تا هر قرص دقیقا همان میزان فعال مورد ادعا، یعنی صد میلی‌گرم دیکلوفناک، را داشته باشد. این مساله تضمین می‌کند که دارو از لحاظ کمیت و کیفیت ثابت باشد و تغییر نکند. اگر این استانداردها رعایت نشوند، عملا به پزشک دارویی می‌دهیم که مشخصات آن می‌تواند در هر زمان تغییر کند و طبیعتا پزشک نمی‌تواند پروتکل درمانی خود را بر اساس چنین محصولی طراحی کند؛ بنابراین رعایت استانداردها نه‌تنها مزیت رقابتی است، بلکه یک الزام اساسی در تولید دارو به شمار می‌آید. این الزامات، از نظر علمی و ایمنی، غیرقابل چشم‌پوشی هستند.

     در حوزه تجاریسازی محصولات سلولی، مهمترین مانع فناورانه یا اقتصادی چه بوده و چگونه بر آن غلبه کردهاید؟

    سرمایه‌گذاری در حوزه داروهای سلولی و ژن‌درمانی، به‌ویژه در کشور ما، چالش‌های خاص خود را دارد. خوشبختانه گروه دارویی برکت و ستاد اجرایی فرمان امام(ره) از سرمایه‌گذاران صبور و منابع قابل توجه برخوردار هستند که به ما امکان دسترسی به بهترین امکانات و زیرساخت‌ها را داده است؛ البته این شرایط به معنی حذف تمام چالش‌ها نیست؛ درواقع، حتی با این امکانات، پروژه‌های فناورانه معمولا با ریسک‌های مالی و زیان انباشته مواجه هستند. اگر به وضعیت جهانی نگاه کنیم، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در حوزه محصولات سلولی و ژن‌درمانی، تامین سرمایه برای زیرساخت‌هاست. سرمایه‌گذاران خصوصی، ازجمله صندوق‌های خطرپذیر، معمولا صبر زیادی برای مجوزدهی ندارند و این موضوع روند پیشرفت فناوری را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.در کشور ما، چالش اصلی بیشتر رگولاتوری است. در عمل، قوانین و آیین‌نامه‌هایی که از سال ۱۳۹۳ ازسوی وزیر وقت بهداشت ابلاغ شد، پنجره‌ای از فرصت را برای توسعه داروهای نوآورانه باز کرده‌اند اما اجرای آن تا امروز با تاخیرهای طولانی همراه بوده است. این تاخیرها و گاه تضاد منافع در بدنه اجرایی، باعث شده شرکت‌ها و گروه‌های فناورانه دچار بلاتکلیفی شوند و سرعت توسعه فناوری کاهش یابد. در سطح بین‌المللی، نهادهایی مانند FDA آمریکا برای داروهای نوآورانه، قوانین تسهیل‌کننده و مجوزهای مشروط ارایه می‌کنند تا مسیر پیشرفت فناوری تسریع شود. در کشور ما، با وجود پنجره قانونی موجود، فرآیند اجرایی هنوز نیازمند چالاکی بیشتری است تا گروه‌های فناور بتوانند با اطمینان پیش بروند و نوآوری‌ها در حوزه درمانی به ثمر برسد.

     فناوریهای نوین مانند iPS Cells یا ویرایش ژن (CRISPR) چه جایگاهی در برنامههای آینده شرکت دارند؟

    تجربه سال‌های اخیر در حوزه داروهای نوین و ژن‌درمانی در کشور دو اثر مهم داشته است؛ نخست، محصولاتی که می‌توانستند سال‌ها پیش وارد بازار شوند، عملا با تاخیر در دسترس قرار گرفته‌اند؛ برای مثال، فرآورده‌ای که برای درمان بیماران دچار رد پیوند توسعه یافته بود، در سال ۱۳۹۹ می‌توانست وارد بازار شود و جان بسیاری از بیماران را نجات دهد اما ورود آن به بازار تا سال‌های بعد به طول انجامید. این پنج سال تاخیر، هم فرصت دسترسی بیماران و پزشکان به درمان‌های حیاتی را کاهش داد و هم امکان پیشرفت فناوری و توسعه زیرساخت‌ها را محدود کرد.

    چالش دیگر، اثر بر سرمایه‌گذاری در این حوزه است. هر گروهی که بخواهد وارد عرصه ژن‌درمانی شود، باید انتظار داشته باشد که سرمایه‌گذاری آن برای چند سال در حالت توقف قرار گیرد تا مجوزها و شرایط اجرایی فراهم شود. حتی با شروع تدریجی فرآیند مجوزدهی دو سال پیش، سرمایه‌گذاران هنوز با عدم اطمینان مواجه‌اند. باید پذیرفت که نگاه کسب‌وکار و حضور بخش خصوصی برای رشد این حوزه حیاتی است؛ بخش‌های حاکمیتی می‌توانند زیرساخت‌ها را فراهم کنند اما رشد و توسعه واقعی زمانی محقق می‌شود که بخش خصوصی فعالانه وارد بازار شود. عدم حضور بخش خصوصی در طول این مدت، فرصت‌های رشد و پیشرفت فناوری را محدود کرده است.

    این مساله صرفا درباره یک شرکت یا استارتاپ خاص نیست؛ موضوع به کل صنعت و جامعه بیماران مربوط می‌شود. دسترسی به درمان‌های نوین برای شهروندان، حتی در شرایطی که پوشش بیمه‌ای وجود ندارد، اهمیت بالایی دارد. تجربه‌های شخصی نیز گویای این ضرورت است؛ برای نمونه، خانواده‌ای در مناطق محروم اطراف زاهدان برای درمان یک بیمار جوان هزینه‌های هنگفتی پرداخت کردند و حتی مجبور شدند منزل مسکونی خود را بفروشند تا درمان امکان‌پذیر شود. این مثال نشان می‌دهد که سقف دسترسی به درمان در کشور محدود است و عدالت در این حوزه هنوز فاصله دارد. نگاه حاکمیت همواره پشتیبان توسعه فناوری‌های نوین بوده است. مقام معظم رهبری بارها بر اهمیت استفاده از سلول‌های بنیادی و فناوری‌های نوین پزشکی تاکید کرده‌اند و مسیر پیشرفت علمی و درمانی در کشور، با این حمایت‌ها، باز شده است. با این حال، تحقق کامل این اهداف نیازمند تسریع در روند اجرایی، رفع بلاتکلیفی‌های رگولاتوری و حضور فعال بخش خصوصی است تا بیماران بتوانند به‌موقع از درمان‌های نوین بهره‌مند شوند و فناوری کشور در لبه دانش جهانی حرکت کند.

     چشمانداز شما برای ورود به بازار جهانی محصولات سلولی چیست و همکاری با مراکز تحقیقاتی بینالمللی چه جایگاهی در این مسیر دارد؟

    ورود به بازار محصولات سلولی و ژن‌درمانی، به‌ویژه در سطح جهانی، یک چالش عمده است. این محصولات، لجستیک بسیار پیچیده‌ای دارند و درحال‌حاضر نمی‌توان روی صادرات آن‌ها به‌عنوان یک منبع اصلی حساب کرد؛ برای مثال، امکان واردات این داروها به ایران بسیار محدود است و کسانی که نیازمند درمان هستند، اغلب مجبورند به کشورهایی سفر کنند که این خدمات در آن‌ها ارایه می‌شود. با این حال، ایران با مزیت نسبی قوی در حوزه سلول‌های بنیادی و درمان‌های سلولی و اعتبار علمی بالایی که در سطح بین‌المللی دارد، می‌تواند در آینده نزدیک به مقصد گردشگر درمانی تبدیل شود. همان‌طور که هم‌اکنون در حوزه ناباروری شاهد این روند هستیم، تجهیز سریع مراکز درمانی و بهره‌گیری از زیرساخت‌های موجود می‌تواند امکان ارایه این درمان‌ها به بیماران خارجی را فراهم کند. لازم به ذکر است که حتی شرکت‌ها و نهادهای بین‌المللی که قصد سرمایه‌گذاری در حوزه لجستیک محصولات سلولی و ژن‌درمانی دارند، برآورد می‌کنند که راه‌اندازی چنین زیرساخت‌هایی شش تا هفت سال زمان می‌برد؛ بنابراین، در شرایط فعلی، تمرکز اصلی باید بر توسعه داخلی و تقویت مراکز موجود باشد تا ضمن ارایه درمان به بیماران داخلی، ظرفیت تبدیل شدن به یک مقصد گردشگر درمانی نیز فراهم شود.

     آینده پزشکی ترمیمی را در ایران چگونه میبینید؟ آیا میتوان انتظار داشت در ۱۰ سال آینده درمانهای سلولی به بخشی از درمانهای رایج بیمارستانی تبدیل شوند؟

    آینده حوزه سلول‌درمانی و ژن‌درمانی را روشن می‌بینم. اگر در هر حوزه‌ای تلاش کنیم، پایداری داشته و از میدان خارج نشویم، قطعا به نتایج ملموس خواهیم رسید و این حوزه نیز از آن مستثنا نخواهد بود. درحال‌حاضر، این درمان‌ها باید به‌عنوان یکی از گزینه‌های درمانی در اختیار پزشکان قرار گیرد. درست است که جراحی یا سایر درمان‌های خط اول در بسیاری از موارد گزینه نخست هستند اما بیماران باید حق انتخاب داشته باشند و پزشکان بتوانند بر اساس وضعیت هر بیمار، بهترین گزینه را ارایه دهند. با گذشت زمان و رسیدن به بلوغ علمی و اجرایی در این حوزه، سلول‌درمانی و ژن‌درمانی می‌توانند برای آن دسته از بیماران که تاکنون درمان موثری نداشته‌اند، راهکارهای درمانی ارایه دهند. انتظار دارم که همان‌طور که در حوزه درمان ناباروری موفق شدیم، این درمان‌ها نیز در کشور به عنوان یک گزینه در دسترس و موثر برای بیماران جایگاه خود را پیدا کنند.

      چه گامهایی برای آموزش و انتقال دانش سلولدرمانی به نسل جدید محققان و پزشکان در ایران برداشتهاید؟

    بحث آموزش در مجموعه ما واقعا اهمیت زیادی دارد، هرچند رسالت آموزشی را به شکل رسمی و ساختاریافته تعریف نکرده‌ایم. با این‌حال، تلاش کرده‌ایم در کنار فعالیت‌های علمی و پژوهشی، برنامه‌هایی برای ارتباط با نسل جدید پزشکان داشته باشیم؛ برای مثال، سال گذشته دو برنامه مشخص و هدفمند برگزار کردیم که در حوزه‌های تخصصی مختلف بودند. در این برنامه‌ها، شرکت‌کنندگان علاوه بر بازدید از امکانات مجموعه، با مبانی نظری فعالیت‌های ما هم آشنا شدند. با این حال، باید بگویم این اقدامات هنوز کافی نیست و ما نیاز داریم آگاهی پزشکان را به‌شکل گسترده‌تری افزایش دهیم.

    این آموزش‌ها بهتر است همزمان با عرضه چند محصول مجوزدار رخ دهد، چراکه توضیح نظری صرف کافی نیست؛ اگر پزشک یا بیمار بخواهد، خودش از طریق منابعی مثل گوگل اطلاعات جمع‌آوری و اقدام می‌کند. این چیزی نیست که بخواهیم به شکل مستقیم مدیریت کنیم اما تلاش ما ایجاد بستر آموزش واقعی و عملی است. یکی از اقداماتی که سال گذشته برای خودم بسیار ارزشمند بود، آموزش نیروهای جوان و بااستعداد در قالب یک پروژه واقعی بود. ما یک زیرساخت بسیار پیشرفته و گران‌قیمت داریم و در طول اجرای پروژه تولید، در قراردادی با شرکت‌هایی مانند Apple، نیروهای تازه فارغ‌التحصیل و توانمند را آموزش دادیم. این آموزش‌ها تنها نظری نبود، بلکه طی ۱۲ ماه حضور در پروژه، تجربه عملی و مهارت‌های لازم را کسب کردند. اکنون این افراد قادر هستند پروژه‌های مستقل را پیش ببرند. ما با رویکرد باز به این مساله نگاه کرده و استقبال می‌کنیم که شرکت‌ها یا تیم‌های جوان، نیروهای خود را برای آموزش عملی به مجموعه ما بیاورند. باور داریم این رویکرد به رشد صنعت کمک می‌کند و درنهایت همه از آن بهره خواهند برد. در جریان تولید، تجربه کامل منتقل می‌شود و هیچ فوت و فن حیاتی پنهان نمی‌ماند. محصول نهایی متعلق به شرکت مربوطه است اما تیم‌ها همه مهارت‌ها را یاد می‌گیرند و می‌توانند مسیر حرفه‌ای خود را ادامه دهند، چه در شرکت دیگر و چه در راه‌اندازی کسب‌وکار شخصی. این شیوه آموزش، برعکس پذیرش کارآموز در همایش‌ها و برنامه‌های کوتاه‌مدت، نیازمند همراهی بلندمدت است. فرد باید حداقل یک‌سال تا یک‌سال و نیم با ما پابه‌پا بیاید تا همه مراحل و جزییات کار را بیاموزد. آمادگی داریم با شرکت‌هایی که خواهان این مسیر هستند، قرارداد آموزشی تنظیم کنیم تا نیروهایشان آموزش‌دیده و مستقل شوند و به ما وابسته نمانند.

     ضمن سپاس از شما برای شرکت در این مصاحبه صحبت پایانی شما را داشته باشیم.

    شخصا بسیار امیدوار هستم. هرچند در صحبت‌هایم نکات و دغدغه‌هایی را مطرح می‌کنم، این صرفا بازگو کردن چالش‌هاست. به نظرم بیان صریح این نکات می‌تواند به یافتن راه‌حل‌ها کمک کند. در نهایت، این مسایل چالش‌هایی هستند که باید با تلاش و همکاری پشت سر گذاشته شوند و قطعا با همراهی دوستان در رگولاتوری و سایر بخش‌ها، مسیر به‌تدریج روشن‌تر خواهد شد. من باور دارم روزی خواهد رسید که این درمان‌ها به‌طور گسترده در اختیار بیماران قرار بگیرند و مسیر رشد فناوری‌های نوین درمانی نیز سریع‌تر و هموارتر شود. در مجموع، به هر دوی این اهداف بسیار امیدوارم و معتقدم آن روز چندان دور نخواهد بود.

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *