×

ایران از معدود کشورهایی است که برنامه ویژه‌ای برای انتقال قلب پیوندی از مسیرهای دور به بیمارستان دارد
عملیات کم‌نظیر برای اهدای قلب

  • ۲۶ آذر ۱۴۰۴
  • 12 بازدید
  • ۰
  • چهار ساعت. این همه مهلتی است که می‌توان طی آن یک قلب را پس از انجام عمل جداسازی از بدن بیمار مرگ مغزی، به بدن بیمار نیازمند قلب، پیوند زد. برای همین است که در عمل پیوند قلب، زمان حکم طلا را دارد و ثانیه‌ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم در کشورمان، عمل پیوند قلب فقط در چند بیمارستان انجام می‌شود و این یعنی گاهی باید صدها کیلومتر را به‌سرعت برق و باد پیمود تا سر وقت، قلب پیوندی را به بیمارستان رساند و جانی را نجات داد؛ اتفاقی که تا حالا چندین بار در نقاط مختلف کشورمان رخ داده و سازمان‌های زیادی از اورژانس گرفته تا ارتش و نیروی انتظامی دست به دست هم داده‌اند تا در این مسیر طولانی، همۀ چراغ‌قرمزها برای رسیدن به‌موقع قلب به بیمارستان، سبز باشند. در این گزارش به روایت سه عملیات ویژه پیوند قلب در سال‌های اخیر پرداخته‌ایم.
    عملیات کم‌نظیر  برای اهدای قلب
  • هدیه زندگی از «بندرعباس» به «تهران»

    انتقال هوایی قلب دختری یک‌ساله از بندرعباس به تهران برای عمل پیوند قلب، یکی از همین عملیات‌های سخت‌ بود؛ اتفاقی که ۱۹ آبان ۱۴۰۰ رخ داد و ‌ده‌ها نفر در سازمان‌های مختلف، دست به دست هم دادند تا قلب «سما کوچولو» با موفقیت و در زمانی کوتاه به تهران منتقل و در بیمارستان شهید رجایی تهران به بدن پسری ۱۶ماهه پیوند زده شود.
    سما کوچولو به‌‌تازگی یک‌ساله شده بود که به دور از چشم مادرش به داخل سطل آبی که در خانه بود، افتاد و ‌در میان بهت و حیرت پدر و مادرش، به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس انتقال یافت و کمی بعد معلوم شد که دچار مرگ مغزی شده است.
    پدرو مادرش آنچه را از زبان پزشکان می‌شنیدند باور نمی‌کردند اما وقتی فهمیدند قلب، کبد و کلیه‌های سما می‌تواند دست‌کم جان چهار نفر را نجات دهد، با همه اندوهی که داشتند به پیوند اعضای دخترشان رضایت دادند. به این ترتیب بود که عملیات ویژه برای انتقال قلب دختربچه به تهران شروع شد.
    پیش از انجام عمل جداسازی قلب در بیمارستان بندرعباس، گروهی ویژه از هوانیروز، سازمان اورژانس کشور، اداره پیوند وزارت بهداشت و تیم جراح قلب تشکیل شد تا قلب کودک مرگ مغزی به تهران منتقل شود. طبق برنامه‌ریزی، قرار شد ابتدا گروهی شامل جراحان قلب از تهران با یک هواپیمای جت راهی بندرعباس شوند و در آن‌جا پس از جداسازی قلب، با بالگرد به فرودگاه بندرعباس منتقل شده و از آن‌جا در کوتاه‌ترین زمان ممکن با جت به تهران برگردند، در تهران نیز در فرودگاه یک بالگرد برای انتقال هرچه سریع‌تر آن‌ها از فرودگاه به بیمارستان، درنظر گرفته شده بود. حوالی ساعت ۷ صبح ‌۱۹ آبان ۱۴۰۰، گروهی از جراحان قلب در فرودگاه مهرآباد سوار یک جت فالکون شدند و همراه با تجهیزات ویژه راهی بندرعباس شده و در زمان کوتاهی به بیمارستان شهید محمدی رسیدند. درحالی‌که پیکر سما کوچولو، به اتاق عمل منتقل شده بود، عمل جداسازی قلب در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با دقت بسیار بالا انجام و قلب در ظرف مخصوص قرار داده شد.
    در محوطه بیمارستان شهید محمدی بندرعباس یک بالگرد آماده بود که جراحان سوار بر آن خود را به فرودگاه بندرعباس برسانند. در فرودگاه بندرعباس نیز، خلبان جت فالکون با موتورهای روشن در انتظار رسیدن کادر پزشکی و اعضای پیوندی بود. لحظات به‌سرعت می‌گذشت و پزشکان وقتی در فرودگاه بندرعباس از بالگرد پیاده شدند، درحالی‌که ظرف مخصوص انتقال قلب را در دست داشتند، روی باند فرودگاه شروع به دویدن کردند و یکی پس از دیگری سوار جت فالکون شدند. خلبان هواپیما، یکی از ماهرترین خلبان‌های کشور بود که پیش از این نیز در چند عملیات انتقال‌ اعضای بدن حضور داشت. هواپیما ساعتی بعد روی باند فرودگاه مهرآباد فرود آمد؛ جایی که بالگرد اورژانس، انتظارش را می‌کشید تا قلب سما کوچولو به بیمارستان قلب شهید رجایی منتقل شود. دقایقی بعد، بالگرد در محوطه بیمارستان فرود آمد و پزشکان دوان‌دوان اعضای پیوندی را به اتاق عمل رساندند و این در حالی بود که گروهی دیگر از جراحان قلب در اتاق عمل بیمارستان قلب شهیدرجایی مشغول انجام کارهای مقدماتی برای پیوند قلب به پسری ۱۶ماهه بودند؛ پسری که از مدت‌ها قبل از نارسایی قلبی رنج می‌برد و تنها راه ادامه زندگی‌اش پیوند قلب بود. در این شرایط، قلب سما کوچولو که بیش از ۱۲۰۰کیلومتر را از بندرعباس تا تهران طی کرده بود در عملیاتی سخت و نفسگیر و در کمتر از چهار ساعت به پسر ۱۶ماهه پیوند زده شد و چند روز بعد، اعلام شد که عمل موفقیت‌آمیز بوده و حالا ماه‌هاست که قلب سما کوچولو در سینه پسر خردسال می‌تپد و او زندگی تازه‌ای را شروع کرده است.

    وقتی همه چراغ‌ها «سبز» شدند

    نخستین ماه تابستان ۱۴۰۱ هنوز به نیمه نرسیده بود که جوان ۲۵ساله‌ای به نام امید عقیقی در جریان یک سانحه رانندگی در مشهد به‌شدت مصدوم و به بیمارستان منتقل شد. به‌رغم تلاش پزشکان برای نجات جان مرد جوان، وی چند روز بعد دچار مرگ مغزی شد و خانواده‌اش رضایت دادند که اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود. طبق گفته پزشکان، قلب امید قابل پیوند زدن به بیماران نیازمند بود و یک جوان بیمار در تهران، نخستین فرد در صف انتظار بود که شرایطش برای عمل پیوند مناسب بود. به این ترتیب بود که عملیات ویژه زمینی و هوایی برای انتقال قلب به تهران آغاز شد.
    صبح ۲۱ تیرماه، یک فروند جت از فرودگاه مهرآباد تهران به پرواز درآمد و دقایقی بعد در فرودگاه شهید هاشمی‌نژاد مشهد به زمین نشست. ساعتی قبل از آن اما، پیکر امید به اتاق عمل منتقل شده و شرایط برای جداسازی قلب، آماده شده بود. تیم جراحی قلب را در کمترین زمان ممکن جدا کرده و در محفظه مخصوص قرار دادند؛ محفظه‌ای که به آمبولانس اورژانس انتقال یافت اما تا رسیدن به فرودگاه مشهد، یک مشکل بزرگ وجود داشت و آن ترافیک خیابان‌ها بود. در این شرایط بود که پلیس وارد ماجرا شد و تیم‌هایی از مأموران با اطلاع از مسیر حرکت آمبولانس، همۀ چراغ‌های مسیر آمبولانس را سبز کردند و با باز کردن خیابان، باعث شدند که آمبولانس در کمترین زمان ممکن به فرودگاه برسد. در فرودگاه، موتورهای هواپیمای جتی که از دقایقی پیش به مشهد رسیده بود، روشن بود و به محض سوار شدن اعضای تیم، هواپیما در کوتاه‌ترین زمان ممکن راهی پایتخت شد. در فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بالگردهای فراجا (فرماندهی انتظامی) منتظر قلب پیوندی بود تا اعضای تیم پیوند، گرفتار ترافیک نشوند. همه‌‌چیز طبق برنامه‌ریزی پیش می‌رفت و پس از انتقال قلب پیوندی به بالگرد، خلبان چند دقیقه بعد در محوطه بیمارستان امام‌خمینی، بالگرد را به زمین نشاند و قلب به اتاق عمل منتقل شد. بیماری که قرار بود قلب پیوندی به او پیوند زده شود مردی ۵۳ساله بود که از مدت‌ها پیش در نوبت دریافت قلب قرار داشت و متخصصان قلب در جریان عملی سخت و نفسگیر موفق شدند قلب را به این مرد پیوند بزنند.

    فرود بالگرد وسط اتوبان

    رانندگانی که روز پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در حال عبور از بزرگراه ارتش در تهران بودند، شاهد ماجرایی عجیب بودند. حوالی ظهر آن روز، ناگهان خودروهای پلیس راهنمایی و رانندگی با حضور در بخشی از بزرگراه، اقدام به مسدود کردن مسیر کردند و اجازه رفت و آمد به خودروها را ندادند. لحظاتی بعد صدای بالگردی که در ارتفاعی کوتاه در پرواز بود، توجه همه را جلب کرد. بالگرد لحظاتی بعد در وسط بزرگراه، جایی که مسیر عبور خودروها مسدود شده بود، فرود آمد و لحظاتی بعد چند مرد که لباس سفید پزشکی به تن داشتند، با در دست داشتن محفظه‌ای مخصوص، از آن پیاده شده و سوار بر آمبولانس، محل را ترک کردند و پس از آن بود که بالگرد به هوا بلند و مسیر برای عبور خودروها باز شد. اما علت فرود بالگرد وسط بزرگراه چه بود؟
    ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل از این اتفاق، مرد جوانی که ساکن شهر یزد بود، در جریان یک تصادف رانندگی به‌شدت آسیب دید و وقتی به بیمارستان منتقل شد، پزشکان اعلام کردند که سطح هوشیاری او پایین است. هرچند تیم پزشکی تلاش‌ زیادی برای نجات این جوان انجام دادند اما سرانجام او دچار مرگ مغزی شد. وقتی به خانواده مرد جوان اعلام شد که او جان باخته اما قلب وی قابل پیوند به بیماران نیازمند است، آن‌ها با اهدای اعضای بدن عزیزشان موافقت کردند و به این ترتیب، مقدمات عمل اهدای عضو آغاز شد.
    تیم ویژه‌ای برای انتقال قلب بیمار مرگ مغزی یزدی تشکیل شد و اعضای این گروه صبح پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ سوار بر یک هواپیمای جت متعلق به ارتش، از تهران به‌سوی یزد پرواز کردند. بعد از انجام عمل جداسازی قلب از بیمار مرگ مغزی، قلب درون محفظه مخصوص قرار گرفت و به این ترتیب، شمارش معکوس برای انتقال آن به تهران آغاز شد. بیمارستانی که قرار بود قلب به آن‌جا منتقل شده و به بیمار پیوند زده شود، بیمارستان مسیح دانشوری بود.
    هواپیمای جت، فرودگاه یزد را به مقصد تهران ترک کرد و دقایقی بعد در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. روی باند فرودگاه مهرآباد، بالگرد متعلق به فراجا‌ آماده پرواز بود و به محض این‌که پزشکان از هواپیما پیاده شدند، به همراه محفظه مخصوص سوار بالگرد شده و بالگرد به مقصد بیمارستان مسیح دانشوری به پرواز درآمد. شرایط بیمارستان اما با بیمارستان‌های دیگر متفاوت بود. این بیمارستان پوشیده از درختان بلندی است که اجازه فرود بالگرد به محوطه بیمارستان را نمی‌دهند و به همین دلیل طبق برنامه‌ریزی‌های قبلی، تیم‌هایی از پلیس راهور آماده بودند تا به محض رسیدن بالگرد به نزدیک‌ترین مکان به بیمارستان، شرایط را برای فرود آن فراهم کنند.
    بزرگراه ارتش، بهترین جایی بود که بالگرد می‌توانست در آن‌جا فرود بیاید. مأموران پلیس پس از هماهنگی‌های لازم، مقدمات حضور آمبولانس اورژانس را در آن‌جا مهیا کردند و با مسدود کردن مسیر برای دقایقی، بالگرد فراجا موفق به فرود در بزرگراه شد. پس از آن بود که پزشکان محفظه مخصوص قلب را به آمبولانس منتقل کرده و سایر مأموران با باز کردن مسیر، شرایط را برای رسیدن هرچه زودتر آمبولانس به بیمارستان فراهم کردند. پیش از رسیدن آمبولانس به بیمارستان، بیمار ۳۹ساله‌ای که مدت‌ها از بیماری قلبی رنج می‌برد و در صف اهدای عضو بود، به اتاق عمل منتقل شده بود و به این ترتیب، در کمتر از سه ساعت، قلبی که از یزد به پرواز درآمده بود، در بدن مرد ۳۹ساله جای گرفت و به او فرصت زندگی دوباره داد.

     

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *